دانلود کتاب بينديشيد و ثروتمند شويد ناپلئون هيل
او همچنين يادآوري کرد ، اشتباه خود در اينکه فقط سه قدم تا رسيدن به طلا متوقف شده بود ، "اما" او گفت ، "اين تجربه يک مبدل بود. اين امر به من آموخت که هر چقدر مسير سخت باشد ، ادامه بدهم ، درسي که بايد ياد مي گرفتم قبل از اينکه در هر کاري موفق شوم. " اين داستان از آقاي داربي و عمويش ، کودک و معدن طلا ، بدون شک توسط صدها مردي که با فروش بيمه عمر زندگي خود را تأمين مي کنند ، خوانده مي شود و براي همه اينها ، نويسنده مي خواهد پيشنهادي را ارائه دهد که داربي اين دو تجربه را مديون توانايي او در فروش بيش از يک ميليون دلار بيمه عمر است. زندگي عجيب و غريب ، و غالباً غير قابل تحمل است! ريشه در موفقيت ها و ناکامي ها در تجربيات ساده است. تجربيات آقاي داربي معمول و به اندازه کافي ساده بود ، با اين وجود پاسخ سرنوشت او را در زندگي حفظ مي کردند ، بنابراين آنها به اندازه خود زندگي (براي او) مهم بودند. او از اين دو تجربه نمايشي سود برد ، زيرا آنها را تجزيه و تحليل کرد و درسي را که آنها آموختند پيدا کرد. اما از مردي که نه وقت دارد و نه تمايلي براي مطالعه عدم موفقيت در جستجوي دانش که ممکن است به موفقيت برسد ، چه مي شود؟ او کجا و چگونه بايد هنر تبديل شکست به سنگ قدم ها را به فرصت بياموزد؟ در پاسخ به اين سوالات ، اين کتاب نوشته شده است. پاسخ توصيف سيزده اصل را مي خواست ، اما به ياد داشته باشيد ، همانطور که مي خوانيد ، پاسخي که ممکن است در جستجوي آن باشيد ، نسبت به سوالاتي که باعث شده اند تا درباره عجيب بودن زندگي تعمق کنيد ، از طريق برخي ايده ها در ذهن شما پيدا مي شود ، همانند برنامه يا هدفي که ممکن است هنگام خواندن به ذهن شما خطور کند. يک ايده سالم همه چيزهايي است که فرد براي رسيدن به موفقيت نياز دارد. اصولي که در اين کتاب شرح داده شده است شامل بهترين و کاربردي ترين مواردي است که در مورد راه ها و روش هاي ايجاد ايده هاي مفيد شناخته شده است. قبل از اينکه ما در رويکرد خود به شرح اين اصول بپردازيم ، ما معتقديم که شما حق دريافت اين پيشنهاد مهم را داريد که در طول تمام سالهاي ناب از شما پنهان مي شود. اين سخنان حيرت انگيز است ، و از آن بيشتر ، هنگامي که اين باور عمومي را در نظر بگيريم ، که ثروت فقط به کساني مي رسد که سخت و طولاني کار مي کنند. وقتي شروع به فکر کردن و ثروتمند شدن مي کنيد ، مشاهده خواهيد کرد که ثروت با يک وضعيت ذهني ، با مشخص بودن هدف ، با سخت کوشي زياد يا با سختي کمتري شروع مي شود. شما و هر شخص ديگري بايد علاقه داشته باشيد که بدانيد چگونه مي توانيد آن حالت ذهني را بدست آوريد که ثروت را به خود جلب کنيد. من بيست و پنج سال تحقيق کردم و بيش از 25000 نفر را مورد تجزيه و تحليل قرار دادم ، زيرا من نيز مي خواستم بدانم "افراد ثروتمند چگونه ثروتمند مي شوند". بدون آن تحقيق ، نمي توان اين کتاب را نوشت. در اينجا به يک واقعيت بسيار مهم توجه کنيد ، يعني: رکود اقتصادي از سال 1929 آغاز شد و تا زمان مدتي پس از ورود رئيس جمهور روزولت به کار خود ادامه داد. سپس افسردگي اش کم رنگ شد. همانطور که يک برقکار در يک تئاتر چراغ ها را به تدريج نصب مي کند به طوري که تاريکي قبل از اينکه متوجه شويد به نور تبديل مي شود ، طلسم ترس در ذهن مردم نيز به تدريج محو شده و به ايمان تبديل مي شود. بسيار دقيق آن را رعايت کنيد ، به محض اينکه بر اصول اين فلسفه تسلط پيدا کرديد ، و شروع به پيروي از دستورالعمل هاي استفاده از اين اصول کرديد ، وضعيت مالي شما بهبود مي يابد و هر آنچه را لمس مي کنيد شروع به تبديل شدن به يک دارايي براي منافع شما مي کند. غيرممکن است؟ اصلا! يکي از نقاط ضعف اصلي بشر ، آشنايي با کلمه "غيرممکن" است. ". اين کتاب براي کساني نوشته شده است که به دنبال اين قوانين هستند که باعث موفقيت ديگران شده است و مايلند همه قوانين را در اين مسير رعايت کنند. سالها پيش من يک فرهنگ لغت خوب خريداري کردم. اولين کاري که من با آن انجام دادم اين بود که به کلمه "غيرممکن" روي بياورم ، با اينکه انجام چنين کاري غيرعاقلانه نخواهد بود.
موفقيت به کساني مي رسد که آگاهانه باور داشته باشند که موفق مي شوند. شکست به کساني مي رسد که با بي تفاوتي به خود اجازه مي دهند شکست را باور کنند. هدف اين کتاب کمک به همه کساني است که ثروت را جستجو مي کنند ، براي يادگيري هنر تحول، ذهن خود را از متعهد بودن به شکست، به متعهد بودن موفقيت تغيير دهيد. يکي ديگر از نقاط ضعف موجود در بسياري از افراد ، عادت اندازه گيري همه چيز و همه ، با توجه به برداشت ها و باورهاي خاص خود است. برخي از کساني که اين مطالب را مي خوانند ، باور خواهند کرد که هيچ کس نمي تواند فکر کند و ثروتمند شود. آنها نمي توانند به ثروت فکر کنند ، زيرا عادات فکري آنها در فقر ، بيچارگي ، بدبختي ، شکست و ناکامي غوطه ور شده است. اين افراد بدبخت من را به ياد يک فرد چيني برجسته مي اندازند ، که براي آموزش روش هاي آمريکايي به آمريکا آمده است. وي در دانشگاه شيکاگو تحصيل کرد. روزي رئيس جمهور هارپر با اين جوان شرقي در دانشگاه ملاقات کرد ، براي چند دقيقه با او گپ زد و از او پرسيد که چه چيزي از تو بيشترين ويژگي قابل توجه مردم آمريکا هست و آنها را تحت تأثير قرار داده است. او فرياد زد: "چرا" ، شيب چشمهايت زياد است؟. يا چرا چشمانت کج است!
در مورد چيني ها چه مي گوييم؟ ما اعتقاد به چيزي را که نمي فهميم امتناع مي کنيم. ما احمقانه معتقديم که محدوديت هاي خودمان اندازه گيري مناسب محدوديت ها. مطمئناً چشم فرد ديگر "کج است" ، زيرا آنها همانند خود ما نيستند. ميليون ها نفر پس از ورود هنري فورد به دستاوردهاي هنري فورد نگاه مي کنند و به او حسادت مي کنند خوش شانسي ، يا شانس ، يا نبوغ ، يا هر آنچه که آنها به حساب مي آورند ثروت فورد است. شايد از هر صد هزار نفر يک نفر راز موفقيت فورد را بداند ، و کساني که مي دانند خيلي متواضع ، يا بيش از حد تمايلي ندارند ، آن هم ، فقط به دليل سادگي آن.
چند سال پيش ، فورد تصميم گرفت موتور معروف V-8 خود را توليد کند. او ترجيح داد موتور را با هشت سيلندر ريخته شده در يک بلوک بسازد و به مهندسان خود دستور داد تا آن را براي موتور طراحي کنند. اين طرح روي کاغذ قرار گرفت ، اما مهندسان به گفته يک مرد موافقت کردند که ريختن بلوک موتور گاز سيلندر هشت سيلندر در يک قطعه غيرممکن است. فورد گفت: "به هر حال آن را توليد کنيد." آنها پاسخ دادند: "اما" اين غيرممکن است! فورد دستور داد: "پيش برو و تا جايي که موفق نشوي کار را ادامه بده و هر چقدر زمان لازم باشد ميگذاريم." مهندسان جلوتر رفتند. اگر قرار بود در پرسنل فورد باقي بمانند ديگر کاري براي انجام آنها وجود نداشت. شش ماه گذشت ، هيچ اتفاقي نيفتاد. شش ماه ديگر گذشت و هنوز هيچ اتفاقي نيفتاد. مهندسان براي اجراي دستورات هر برنامه قابل تصوري را امتحان کردند ، اما به نظر مي رسيد اين مسئله خارج از بحث است. "غيرممکن!" در پايان سال فورد با مهندسان خود م کرد و آنها دوباره به او اطلاع دادند که راهي براي اجراي دستورات وي پيدا نکرده اند. فورد گفت: "درست پيش برويد، من آن را مي خواهم و آن را خواهم داشت." آنها جلوتر رفتند و سپس ، انگار با يک جادو ، اين راز کشف شد. عزم فورد يک بار ديگر برنده شد! اين داستان ممکن است با دقت دقيقه توصيف نشود ، اما مجموع و ماهيت آن درست است. شما که مي خواهيد راز ميليون ها دلار فورد را فکر کنيد و ثروتمند شويد ، از آن استنباط کنيد. لازم نيست خيلي دور نگاه کنيد. هنري فورد يک موفقيت کسب کرد ، زيرا اصول موفقيت را درک مي کند و از آن استفاده مي کند. يکي از اينها آرزوي هر فردي است: دانستن اينکه شخص چه مي خواهد. هنگام خواندن اين فصل، داستان فورد را بخاطر بسپاريد و خطوطي را که در آنها راز موفقيت فوق العاده او توصيف شده است را انتخاب کنيد. اگر مي توانيد اين کار را انجام دهيد ، اگر بتوانيد انگشت خود را بر روي گروه خاصي از اصول بگذاريد که هنري فورد را ثروتمند کرد ، مي توانيد تقريباً در هر فراخواني که مناسب آن هستيد ، با موفقيت هاي او برابر شويد. شما "به اين دليل که" ارباب سرنوشت خود ، کاپيتان روح خود "هستيد . وقتي هنلي خطوط نبوي را نوشت ،" من استاد سرنوشتم ، من کاپيتان روح خود هستم "، او بايد به ما اطلاع مي داد که ما استادان سرنوشت خود هستيم ، کاپيتان روح خود هستيم ، زيرا قدرت کنترل افکار خود را داريم. او بايد به ما مي گفت اتر که در آن اين زمين کوچک شناور است ، ما در آن حرکت مي کنيم و موجوديت خود را داريم شکلي از انرژي که با سرعت قابل تصور بالايي از لرزش در حال حرکت است و اين که اتر با شکلي از قدرت جهاني پر شده است که خود را با ماهيت افکاري که در ذهن داريم سازگار مي کند ؛ و ما را به روش هاي طبيعي تحت تأثير قرار مي دهد تا بتوانيم تغيير شکل دهيم اگر شاعر اين حقيقت بزرگ را به ما مي گفت ، ما مي دانستيم چرا اين استادان سرنوشت خود ، ناخداي روح خود هستيم. او بايد با تأکيد فراوان به ما مي گفت که اين قدرت باعث مي شود هيچ سعي کنيد بين افکار مخرب و افکار سازنده تمايز قائل شويد ، اين امر ما را ترغيب مي کند که افکار فقر را به همان سرعتي که ما را تحت تأثير قرار مي دهد تا بر مبناي افکار ثروت تأثير بگذاريم ، و به واقعيت مادي تبديل کنيم. او همچنين بايد به ما مي گفت که مغز ما با افکار مسلطي که در ذهن خود داريم مغناطيسي مي شود و اين "آهن ربا" ها با توجه به اينکه هيچ کس با آنها آشنايي ندارد ، نيروها ، مردم ، شرايط را به سمت ما جذب مي کند. زندگي که با ماهيت افکار غالب ما هماهنگ است. او بايد به ما مي گفت ، قبل از اينکه بتوانيم ثروت زيادي را جمع کنيم ، بايد ذهن خود را با تمايل شديد به ثروت مغناطيسي کنيم ، که بايد "آگاه به پول" شويم تا زماني که "تمايل به پول" ما را به ايجاد برنامه هاي مشخص براي دستيابي به آن سوق دهد.
درباره این سایت